راما اسپا: حس خوب آرامش
1391-12-05
نویسنده: پانته آ ضیمران
گفتوگوي ويژه روزنامه «آسيا» با پانتهآ ضيمران و شهيار اسماعيلي، زوج موسس و توسعهدهنده راما اسپا و برگزاركننده دورههاي كاربردي و تخصصي آموزش مهارتهاي ماساژ و تربيت ماسور در ايران
چقدر حس آرامشبخشي است وقتي دستاني ماهر، نيرويي فراتر و متفاوت از زور بازو را به انرژي دروني پيوند ميدهند و در فضايي مملو از المانهاي آسايشبخش، اين انرژي را از انگشتان ورزيده خود به بدن شما انتقال ميدهند. انگار كه از موج روزمرگيها و فشارهاي جسمي و روحي جدا ميشويد و خود را در وسعتي پرآرامش و بيدغدغه رها و آسوده مييابيد. همه ما ماساژ را به مفهوم كلي آن تجربه كردهايم و كمابيش به آن علاقهمنديم، ولي اگر ماساژ را به معناي اصولي و با ماهيت فرهنگي آن بشناسيم و از طريق افراد زبده و بامهارت آن را تجربه كنيم، طعم لذتي متفاوت و بينظير را خواهيم چشيد.
مدتي است كه مراكز ارائهدهنده خدمات ماساژ فراگير شدهاند و تب راهاندازي چنين مكانهايي بالا گرفته است، اما آيا به راستي خدمات ماساژ در ايران، اصول و استانداردهاي بينالمللي را دارند و يا مانند بسياري از خدمات ديگر فقط وارد ميشوند و مقدمات و اصول و فروع آنها مورد غفلت واقع ميشوند.
با يك زوج موفق و مثبتانديش كه موسس مركز راما اسپا و مدرس دورههاي كاربردي ماساژ و تربيت ماسور هستند، در اين راستا به گفتوگو مينشينيم.
لطفا خودتان را معرفي بفرماييد و بگوييد پيش از آنكه وارد دنياي ماساژ شويد، چه ميكرديد؟
من پانتهآ ضيمران هستم. در رشته مترجمي زبان آلماني تحصيل كردهام و تا پيش از ورود به عرصه خدمات ماساژ، عمده فعاليتهايم در حوزه كارهاي هنري بود. همسرم آقاي شهيار اسماعيلي در رشته نرمافزار تحصيل كردهاند و ساليان سال به عنوان مهندس كامپيوتر در حوزه آيتي فعاليت داشتند.
چه شد پا به عرصه ماساژ گذاشتيد؟
ما حدودا 7 سال پيش ازدواج كرديم و يكي از آرزوهايمان از همان روزها اين بود كه در فعاليتي مشترك ورود پيدا كنيم و كسب و كار خودمان را داشته باشيم. برايمان مهم بود كه كاري كه انتخاب ميكنيم براي هردويمان قابل انجام و در عين حال، آرامشبخش باشد. مدتي بود كه با مقوله ماساژ آشنا شده بوديم و بررسيهاي ما نشان ميداد كه درآن زمان فقط برخي انواع ماساژ غربي (مانند ماساژ سوئدي و ماساژ روسي) وجود داشت. بعدها متوجه شديم كه همين ماساژها هم در ايران از اصول اساسي خود فاصله بسياري دارند. خلاصه اينكه هزينه جشن عروسيمان را بهجاي اينكه يك شب صرف امور ناپايدار و آني كنيم، براي هميشه ماندگار ساختيم و آن را معونه رفتن به تايلند و آشنايي با ماساژهاي شرقي كرديم.
منظورتان اين است كه اصلا جشني نگرفتيد و به جاي جشن عروسي، سرمايهگذاري براي زندگي مشترك كاريتان كرديد؟
دقيقا! يك عقد مختصر برگزار شد و سپس ما تصميم به رفتن گرفتيم. مرتبه اول، دو ماه تايلند بوديم و پس از آن بارها براي دورههاي گوناگون از يك هفته تا دو هفته به تايلند ميرفتيم. به هر حال زندگي مشترك ما پيوند عميقي با زندگي كاريمان پيدا كرد كه تا امروز تدريجا رشد و توسعه نيز يافته است.
با مانع خاصي روبهرو نبوديد؟
در مجموع نظر مردم راجع به ماساژ و ماسور خيلي مثبت نبود. اگرچه همه ماساژ را دوست دارند، ولي به عنوان يك شغل و يا يك مهارت آن را نگاه نميكردند. حتي خانوادههاي ما در صف مخالفان بودند، چون همانند ساير مردم تصور ميكردند كه قشر تحصيلكرده ماساژ نميدهد و اين كار در شأن ما نيست. جالب توجه اينكه امروز بيش از 80 درصد شاگردان ما ليسانس به بالا هستند و دهها نفر با مدرك دكترا، آموزشهاي ما را فرا گرفتهاند. به هر روي، مشكل و مانع اصلي ما فرهنگسازي درباره ماساژ بود.
ما كه به طور سنتي در حمامهاي قديمي مراسم ماساژ يا همان مشت و مال را داشتهايم. به نظر نميآيد كه فرهنگ ما خيلي با اين مقوله ناآشنا باشد.
از جهتي درست ميگوييد. به همين دليل هم هست كه ايرانيها ماساژ را خيلي دوست دارند و لذت بسياري از ماساژ گرفتن ميبرند. اما ماساژ شرقي همراه با آداب و رسومي نشئت گرفته از فرهنگ شرقي است كه ماساژ گرفتن بدون بجا آوردن آداب و رسوم آن، كاري ناتمام خواهد بود. در عمل تلفيق فرهنگ و فعاليت لمسي دست ماساژ شرقي را شكل ميدهد.
كارتان را چطور شروع كرديد و استقبال از آن چگونه بود؟
در حقيقت ما كار ارائه خدمات ماساژ را بهطور خصوصي آغاز كرديم و اولين مشتريانمان اقوام و بستگان بودند و در مرحله دوم، كساني كه از طرف آشنايان معرفي ميشدند. آرام آرام آنقدر مخاطبانمان زياد شدند كه به نقطه كنوني رسيديم. استقبال مردم هم خيلي خوب است، اما شرط آن، اين است كه مختصات كار را بدانند و آداب و رسوم آن را درك كنند. به علاوه ادعاهاي عجيب و خدمات غريبي كه در بسياري از محلهاي راهاندازي شده وجود دارد، ممكن است مخاطبان را دلزده كند. يكي از موضوعات فوقالعاده مهم كه بايد از دنياي ماساژ حذف شود، بحث درمانگري است، زيرا ماساژدرماني فقط بر عهده پزشك دورهديده است و ماساژ فينفسه محدوديتهاي زيادي درخصوص درمان دارد. اما متاسفانه اخيرا ادعاي درمان انواع و اقسام دردها و بيماريها را با ماساژ ميشنويم.
مگر ماساژ آرامبخش و تسكيندهنده نيست؛ پس چه اشكالي دارد كه به عنوان درمان هم بهكار رود؟
واقعيت اين است كه يك ماسور قدرت تشخيص درد و مريضي را ندارد و حتي اگر بداند درد كجاست، ممكن است علت بهوجود آمدن آن را نداند. يك پزشك 10 سال درس ميخواند و مطالعه ميكند و دوره ميبيند تا قوه تشخيص و تجويز پيدا كند. چطور ممكن است يك ماسور با يك هفته يا يك ماه دوره ديدن، توان درمانگري داشته باشد؟ در شرايط خاص ممكن است يك ماسور با نظارت و تجويز يك پزشك حاذق، توان اين كار را داشته باشد، ولي نه به شكلي كه فعلا باب شده است.
در نتيجه كساني كه بيمار هستند، ابتدا به ساكن نميتوانند به مركز ماساژ مراجعه كنند.
نه تنها نميتوانند، بلكه ما نيز در شرايط پذيرش افراد، يكي از نكاتي كه لحاظ ميكنيم اين است كه ماساژگيرنده دچار بيماريهايي نظير سرطان، هپاتيت و حتي سرماخوردگي نباشد. همچنين خانمهاي باردار نبايد ماساژ بگيرند. پس نه تنها رويكرد درماني را بايد از ماساژ جدا كرد، بلكه آنهايي كه بيمار هستند لازم است مراقب باشند كه ماساژ، مشكل آنها را تشديد نكند.
مراحل پذيرش متقاضيان ماساژ مركز شما چگونه است؟
در ابتدا ما شرح حال مفصلي از متقاضي ميگيريم و بنا بر سن، شغل، توان و سوابق بيماري ايشان، توضيحات لازم به آنها داده ميشود. سپس منو در اختيار آنها قرار ميگيرد، نهايتا خودشان انتخاب ميكنند كه كدام نوع ماساژ را ميخواهند.
لطف كنيد مختصرا انواع ماساژ را توضيح دهيد.
ماساژهاي شرقي انواع گوناگوني دارد كه «Oil ماساژ» يا «ماساژ روغني» يكي از انواع آن است. همچنين ماساژ سنتي تايلندي در منوي ما متقاضيان زيادي دارد. به علاوه ماساژ پا و انواع ماساژهاي صورت قابل ذكرند. هر يك از اينها ممكن است 10 شاخه مختلف داشته باشند و با تكنيكهاي گوناگون به انجام برسند.
چرا نام «راما اسپا» را براي مركز ماساژ خود انتخاب كرديد؟
اجازه بدهيد در ابتدا درخصوص كلمه اسپا توضيح دهم. به طور كل، كلمه «اسپا» به خدمات آرامبخشي اطلاق ميشود كه در كنار چشمههاي آب گرم ارائه ميشوند. در اصل، اسپا الهامبخش و تداعيكننده چنين خدماتي است. اما درخصوص كلمه «راما» لازم است كمي بيشتر توضيح دهم. خيليها به ما ميگويند راما نام خداي هندوهاست و برداشتشان اين است كه اين نام بهدليل شرقي بودن خدمات ماساژ ما از فرهنگ هندي اقتباس شده است. اما حقيقت اين است كه اين كلمه، صد درصد فارسي و منسوب به رام است. «رام» در لغت به معناي آرامش، خوشحال، مطيع، شاد و صلح است. همچنين نام قديم ري، رام بوده است و مركز ما نيز به دنبال نامي است كه تداعيكننده آرامش باشد و مركزيت ما نيز در تهران كه جزئي از ري قديم است، ميباشد. در ادبيات فارسي واژگان رام و راما بسيار بهكار رفته است. منظومه ويس و رامين از شاهكارهاي عاشقانه فارسي است و رامين نامي است كه منسوب به رام است. بيت زير از اين منظومه است:
مر او را گفت راما نيكناما
نگردد همچو نامت ويس، راما
چه توصيهاي به متقاضيان ماساژ داريد؟
من هميشه توصيه ميكنم كه انواع ماساژ را بشناسند و فرهنگ مربوط به آنها را عميقا درك كنند. من در مواجهه با بسياري از ماساژگيرندگان وقتي ميپرسم چه ماساژي گرفتيد، ميگويند «نميدانيم؛ ماساژ، ماساژ است». مگر ممكن است كسي به رستوران برود و نداند چه غذايي خورده است و بگويد غذا، غذاست؟ بدن انسان بسيار اهميت دارد و صاحب آن بايد بداند كه به چه كاري تن ميدهد و براي چه، چنين كاري ميكند. پس چه خوب است كه همه، ماساژ را بشناسيم و خدمات آن را از مراكز معتبر دريافت كنيم.